پرسان
ثبت نام
راهنما
دانلود اپلیکیشن
فارسی هفتم -
بازگشت
زهرا مرادی
فارسی هفتم
.
انشا درباره (قلب خسته پدربزرگ) یا انشا درباره (صداهای خانه ما) لطفا لطفا یکی از اینا که راحته برای خودتون انتخاب کنید و از خودتون باشه معرکه میدم🙂
جواب ها
جواب معرکه
دریا زبیری
فارسی هفتم
قلب پدربزرگ، قلبی است که داستانهای زیادی را در دل خود جای داده است. این قلب، نه تنها به عنوان یک عضو حیاتی در بدن او عمل میکند، بلکه نمایانگر سالها تجربه، عشق و دلسوزی است. اما امروز، این قلب خسته به نظر میرسد. پدربزرگ من، مردی است با موهای سفید و چهرهای پر از چین و چروک. هر خط روی صورتش داستانی از زندگی را روایت میکند. او سالها سخت کار کرده است، از صبح زود تا شب، برای تأمین نیازهای خانوادهاش. حالا که به سن پیری رسیده، دیگر آن انرژی و شادابی جوانی را ندارد. قلبش، که روزگاری با عشق و امید میتپید، اکنون به خاطر بار سنگین سالها و مشکلات زندگی خسته شده است. هر وقت به پدربزرگ نگاه میکنم، احساس میکنم که او درونش دنیایی از احساسات را حمل میکند. گاهی اوقات، وقتی در کنار هم نشستهایم و او به یاد روزهای گذشته میافتد، میتوانم در صدایش غم و اندوه را حس کنم. او از دوستان قدیمیاش میگوید که دیگر در کنار او نیستند و از روزهایی که با هم میخندیدند و زندگی را جشن میگرفتند. این خاطرات، قلبش را سنگین میکند و او را به یاد روزهای خوب میاندازد. پدربزرگ به من میگوید که زندگی همیشه آسان نیست و ما باید با مشکلات روبرو شویم. اما وقتی میبینم که چقدر از زندگی خسته شده، دلم میسوزد. من میخواهم به او بگویم که هنوز هم برای ما مهم است و عشق و محبت او را هیچگاه فراموش نمیکنیم. شاید بتوانیم با کمی محبت و توجه، قلب خستهاش را شاد کنیم. به یاد دارم روزی که برایش یک کتاب خریدم. وقتی کتاب را باز کرد و شروع به خواندن کرد، ناگهان چهرهاش روشن شد. لبخند بر لبانش نشسته بود و به نظر میرسید که کمی از خستگیاش کاسته شده است. این لحظه به من نشان داد که محبت و توجه میتواند قلبی خسته را نیز شاد کند. در نهایت، قلب پدربزرگ من، قلبی است پر از عشق و تجربه. هرچند که خسته و اندوهگین است، اما هنوز هم میتواند با محبت و توجه ما شاد شود. ما باید به او یادآوری کنیم که او هرگز تنها نیست و عشق خانواده همیشه در کنارش خواهد بود. امیدوارم روزی برسد که قلب پدربزرگ دوباره با شادی و امید بتپد و خاطرات شیرین زندگیاش را با لبخند به یاد آورد.
جواب معرکه
نگار ........
فارسی هفتم
1 PM صدای خانه ما مقدمه: خانه ما، نه یک ساختمان ساده از آجر و سیمان، بلکه جهانی است پر از صداهای کوچک و بزرگ، آشنا و ناآشنا. هر گوشه از آن، داستانی از زندگی روزمره را با زبانی خاص – زبان صدا – روایت میکند؛ صدایی که گاهی آرام و دلنشین است و گاهی پرشور و هیجانانگیز. این صداها، هویت خانه ما را میسازند و خاطرههای شیرین و گاهی تلخ را در اعماق وجودمان جای میدهند. بدنه: صبحها با صدای ملایم زنگ ساعت شروع میشود، زنگ ساعتی که هر روز ما را از خواب شیرین بیدار میکند و نوید یک روز جدید را میدهد. سپس صدای خشخش روزنامه در دست پدر، در سکوت صبحگاهی خانه پیچیده میشود. صدای ریز ریز آب از شیر آشپزخانه، نشانهی آماده شدن صبحانه است؛ بوی قهوه تازه دم شده با صدای خندههایمان در هم میآمیزد. در طول روز، صدای تلویزیون، موسیقی، تایپ کردن مادرم روی لپتاپ، و گاهی صدای خندههای بلند بچههای خانواده، فضای خانه را پر میکند. بعدازظهرها، صدای جارو برقی، نشانهی نظافت و تمیزی خانه است. شبها، صدای آرام خواندن کتاب پدر، یا صدای آرامشبخش موسیقی، خانه را در آغوش سکوت میگیرد. اما گاهی، صدای باران، بر روی سقف خانه میبارد و با ریتمی دلنشین، ما را به دنیای خیال میبرد. این صداها، به ظاهر بیاهمیت، هویت خانهی ما را شکل میدهند و به آن روح میبخشند. هر صدایی، حکایتی از زندگی، عشق و مهر در این خانهی کوچک است. صدای کلیک کردن کلیدها، صدای بسته شدن در، صدای زنگ تلفن، هر کدام خاطرهای را زنده میکنند و ما را به گذشته میبرند. صدای خانه ما، ترکیبی از صداهای آرام و پرشور است، مثل زندگی خودمان، پر از فراز و نشیب. نتیجهگیری: صدای خانه ما، بیشتر از یک مجموعهی صداهای مختلف است. این صداها، نمادی از عشق، گرمی و آرامش هستند. صدای خانه ما، موسیقی زندگی ماست؛ موسیقیای که با تمام وجودمان آن را حس میکنیم و برای همیشه در خاطرمان خواهد ماند. حتی اگر روزی از این خانه دور شویم، این صداها همواره در گوشمان طنینانداز خواهد بود و ما را به خانهی عزیزمان باز میگرداند. معرکه ندی گزارش میکنم
جواب معرکه
ستایش
فارسی هفتم
صدا های خانه ما ### صداهای خانهی ما 🏠🎶 خانهی ما پر از صداهای مختلف است که هر کدام داستانی برای گفتن دارند. این صداها نه تنها محیط خانه را زنده میکنند، بلکه یادآور خاطرات و لحظات شیرین نیز هستند. #### صدای خانواده 👪 اولین صدایی که همیشه در خانهی ما شنیده میشود، صدای خانواده است. وقتی که همه دور هم جمع میشویم و دربارهی روزمان صحبت میکنیم، این صداها پر از خنده و شوخی است. صدای گفتگوها و خوشحالیها به ما حس نزدیکی و محبت میدهد. ❤️ #### صدای آشپزخانه 🍳 یکی دیگر از صداهای خوشایند، صدای آشپزخانه است. صدای ظرفها که روی هم میخورند، صدای آب جوشیدن و بوی خوش غذاهایی که در حال پختن هستند، همه و همه نشاندهندهی زندگی و نشاط در خانه هستند. بعضی وقتها هم ممکن است از آن طرف صدای سرخ شدن برنج یا بوی خوش قیمه به مشام برسد. 😋 #### صدای طبیعت 🌳 خانهی ما در کنار یک پارک قرار دارد و صدای پرندگان در صبح خیلی دوستداشتنی است. صدای وزش باد و ریزش برگهای درختان، آرامشی خاص به فضای خانه میبخشد. این صداها ما را به یاد زیباییهای طبیعت میاندازد و حس خوبی به ما میدهد. 🌼 #### صدای وسایل خانه 🛋️ همچنین صدای وسایل خانه نیز قابل توجه است. صدای تلویزیون که برنامههای مورد علاقهمان را پخش میکند و یا صدای یخچالی که کار میکند، همگی بخشی از زندگی روزمره ما هستند. این صداها به نوعی یادآور زندگی مدرن ما و مشغلههای روزمرهامان نیز هستند. #### نتیجهگیری 🌈 در نهایت، هر کدام از این صداها برای ما یادآور لحظات خاصی است. صداهای خانهی ما نه تنها نشانهای از زندگی به حساب میآیند، بلکه خاطرات و احساسات ما را نیز به یاد میآورند. هر کدام از این صداها دلیلی برای شادی و زندگی در کنار یکدیگر است. از هوش مصنوعی هست
هلیا
فارسی هفتم
قلب خستگی پدربزرگ، داستانی از عشق و محبت است. پدربزرگ من همیشه با لبخند بر لب و دلی پر از عشق به ما نگاه میکند. او سالهاست که برای خانوادهاش زحمت کشیده و سختیهای زیادی را تحمل کرده است. هر بار که به او نگاه میکنم، احساس میکنم که قلبش پر از داستانهای زیبا و تجربههای زندگی است. او همیشه میگوید: «من شما را دوست دارم و این عشق به من انرژی میدهد.» این جمله همیشه مرا شگفتزده میکند. پدربزرگ در جوانی، روزها در مزرعه کار میکرد و شبها برای تأمین نیازهای خانوادهاش تلاش میکرد. حالا که سنش بالا رفته، گاهی اوقات خستگی را در چهرهاش میبینم. اما وقتی ب او میگویم: «پدربزرگ، چرا خستهای؟» او با لبخند میگوید: «خستگی یعنی زندگی، اما وقتی شما را میبینم، تمام خستگیهایم فراموش میشود.» این جمله نشان میدهد که عشق او به ما چقدر عمیق است. قلب خستگی پدربزرگ، نه تنها نشانهای از سالها تلاش و زحمت است، بلکه نمادی از عشق و فداکاری اوست. من همیشه سعی میکنم با محبت و توجه به او، خستگی را از دلش دور کنم و به او نشان دهم که چقدر برایم ارزشمند است. در نهایت، قلب پدربزرگ، قلبی پر از عشق و حکمت است که هر روز به من یادآوری میکند که زندگی با محبت و فداکاری زیباتر میشود. **انشای صداهای خانه ما** خانه ما پر از صداهای مختلف است که هر کدام داستانی برای گفتن دارند. وقتی وارد خانه میشوم، اولین صدایی که میشنوم، صدای خنده و بازی خواهر و برادرهایم است. این صداها همیشه به من حس شادی و آرامش میدهند. در آشپزخانه، صدای قاشق و چنگال که به هم میخورد و صدای قلقل آب در قابلمه، نشاندهنده این است که مادرم در حال آماده کردن غذایی خوشمزه است. بوی غذاهای خوشطعم و صدای پخت و پز، همیشه من را به سمت آشپزخانه میکشاند. صدای تلویزیون در اتاق نشیمن هم یکی دیگر از صداهای آشناست. گاهی اوقات صدای خندههای بلند از برنامههای کمدی به گوش میرسد و گاهی هم صدای بحث و گفتگوهای خانوادگی. این صداها نشاندهنده زندگی و محبت در خانه ما هستند. در شب، وقتی همه چیز آرام میشود، صدای وزش باد و گاهی صدای باران به گوش میرسد. این صداها به من احساس آرامش میدهند و باعث میشوند که به خواب بروم. هر کدام از این صداها، بخشی از زندگی روزمره ما هستند و به خانهمان روح میبخشند. صداهای خانه ما، یادآور لحظات خوش و خاطرات شیرین هستند که همیشه در قلبم باقی خواهند ماند. --- معرکهیادتنره.😍😘😍🤗
سوالات مشابه
لیست سوالات مشابه